در کتاب آمد که در عهد قدیم
خانه ای می ساخت سقراط حکیم
چون به پایان برد کار آن سرا آمدند از ره رفیق و آشنا
ﺟﻤﻠﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ :این بنای مختصر
نیست درخورد تو ، ای صاحب نظر
چون توانی زیستن در این قفس
این قفس نبود مقام چون تو کس
بهر مردی چون تو واﻻ و حکیم بارگاهی باید و کاخی عظیم
در شبستان تو چون آییم جمع ؟
همچو پروانه به گرد روی شمع ؟
گفت در پاسخ که ما را باک نیست عارفان را خانه اﻻ خاک نیست
حجره ی خود گر بدینسان ساختم خانه ای درخورد یاران ساختم
بیش از این گر یار یکدل داشتم
بام خود تا عرش می افراشتم
در حقیقت یار یکدل کیمیاست
چون صدف کمیاب و چون دُر پر بهاست
شمع تا سوزد همه پروانه اند بر فروغش واله و دیوانه اند
ور بمیرد شعله شمع وجود دور گردند و پراکنده چو دود
جمله خویشانند و یاران مهربان
Saeed ahadipour سعیداحدی پور(سعیدشریفات)...برچسب : نویسنده : shirazahadipour بازدید : 133