در کتاب آمد که در عهد قدیم خانه ای می ساخت سقراط حکیمچون به پایان برد کار آن سرا آمدند از ره رفیق و آشناﺟﻤﻠﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ :این بنای مختصر نیست درخورد تو ، ای صاحب نظرچون توانی زیستن در این قفس این قفس نبود مقام چون تو کسبهر مردی چون تو واﻻ و حکیم بارگاهی باید و کاخی عظیمدر شبستان تو چون آییم جمع ؟ همچو پروانه به گرد روی شمع ؟گفت در پاسخ که ما را باک نیست عارفان را خانه اﻻ خاک نیستحجره ی خود گر بدینسان ساختم خانه ای درخورد یاران ساختمبیش از این گر یار یکدل داشتم بام خود تا عرش می افراشتمدر حقیقت یار یکدل کیمیاست  , ...ادامه مطلب