سفر به شهرستان
هفته گذشته رفته بودم زادگاهم داییم وپسرداییم رحمت خدارفته بودن باهم.برگشتنی جمعه شب راه افتاد تنها فکرکنم ساعت ده شب بود. توراه یه بنده خدایی سوار کردم میگفت از دست کسی دلگیرم. گفتم کی ۰گفت مطمنم توهم ازش دلخوری از چهره ات پیداست.نیگاش کردم .گفت درسته؟گفتم اره.......
+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۶ساعت 13:34  توسط ahadipour |
Saeed ahadipour سعیداحدی پور(سعیدشریفات)...برچسب : نویسنده : shirazahadipour بازدید : 194